بوی بهار نارنج دردودل با خدای اطلسی ها
| ||
|
روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند . تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .اری او امد تا جهان تازه تر شود وشکل زیبا تری بگیرد. تا دیگر ستم برداشته شود و خوبی ها جای ان ها را بگیرند.اری او خورشید ی بود که غاری خاموش را پر نور کرد.اودرگوشه ای از غار نشته بود ناگاه ندایی رسید که ای محمد،بخوان به نام پروردگارت پروردگاری که تو را افریده و قلم در دست تو نهاده .او خواند وبه اسمان هفتم سعود نمود ورسالت زیبایش آغاز شد. سرزمین مکه هم در ناز شد در های رحمت باز شد شام میلاد کلام الله شد مصطفی امشب رسول الله شد بعثت حضرت محمد (ص)بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد.
نظرات شما عزیزان: |
|